«کسی با پیرمرد همصحبت نمیشود» داستانی است کوتاه از نویسندۀ معاصر سوری، خانم روعه سنبل. این داستان برگرفته از کتابی است با عنوان دو يَك که نخستین بار در سال ۲۰۲۳ در دمشق به چاپ رسیده است. سنبل در سال ۲۰۱۷ بهخاطر نوشتن کتاب صیّاد الألسنة برندۀ جایزۀ نوآوری ادبی شارجه شده است. ترجمۀ این داستان که در ادامه میآید در چهارصدوپنجمین شماره از مجلۀ جهان کتاب (خرداد و تیر ۱۴۰۳) انتشار یافته است.
کتاب مناقب العارفین، اثر احمد افلاکی، نخستین بار به همت تحسین یازیجی تصحیح و در ترکیه منتشر شد. مدتی بعد، نسخهای از این تصحیح در ایران نیز انتشار یافت که نقایصی داشت. در سال ۱۳۹۶ توفیق سبحانی به ویرایش و تکمیل کتاب یادشده پرداخت و افزون بر برطرفساختن بعضی خطاها، بخشهای جنبی کتاب را نیز تاحدی تکمیل کرد و ویراست. در نوشتار حاضر ضمن معرفی کتاب و ارزیابی اجمالی محتوای آن، روشن شده است که با وجود کوششهای سبحانی، همچنان خطاهای واضح و پرشماری در این کتاب مهم و ارزشمند دیده میشود. شماری از این خطاها در تصحیح یازیجی به چشم نمیخورد و شماری نیز عیناً تکرار شدهاند. ازاینرو بایسته است که ویراست پاکیزهتری از کتاب انتشار یابد.
محققان ادبیات عرفانی، بهویژه مولویپژوهان عموماً با ویلیام سی. چیتیک و نوشتههایش آشنایند. او مترجم و مفسر متون فلسفی و عرفانی اسلامی و صاحب آثاری ارزشمند در این حوزه است. تعدادی از این آثار به فارسی ترجمه شدهاند که در بین آنها بیگمان من و مولانا یکی از مهمهاست. چیتیک در این کتاب روایتگر زندگانی شمس تبریزی از زبان خود اوست. من و مولانا که در سال ۱۳۸۳ جایزۀ کتاب سال در بخش بهترین کتاب خارجی را نصیب نویسندۀ خود کرده، نخستین بار در سال ۱۳۸۶ بهکوشش شهابالدین عباسی به فارسی درآمده و تاکنون دستکم سیزده بار تجدید چاپ شده است. در این نوشتار میکوشم در این ترجمه درنگی کنم.
آیا سنت زبانشناسی از غرب آغاز شده یا اینکه بیرون از حوزۀ غربی (یونانیرومی) نیز میتوان ردپایی از زبانشناسی یافت؟ دراینمیان، آیا میتوان نقشی برای نحوی بزرگی ایرانی، سیبویه، قائل بود؟ آرای او چه نسبتی با یافتههای زبانشناسی نوین دارد؟ دکتر دبیرمقدم کوشیده است در مقالۀ «سیبویه؛ زبانشناس و دستورنویس» به پرسشهایی ازایندست پاسخ دهد. اینجا این مقالۀ را گزارش کردهام و گزیدهای از آن را هم آوردهام.
«خانهای با ورودی کوتاه» عنوان داستان کوتاهی است از نویسنده و داستانپرداز عرب، ابراهیم ساموئل (۱۹۵۱، سوریه). این داستان واقعگرا که به شیوۀ اولشخص روایت شده، نخستین بار در شمارۀ ۵۰۳ ماهنامۀ العربي (اکتوبر ۲۰۰۰) در کویت منتشر شد. بعدها ساموئل با کنار هم قراردادن چند داستان دیگر، مجموعهداستانی منتشر کرد و نام همین داستان را بر آن گذاشت (اَلبَيتُ ذُو ٱلمَدخَلِ ٱلواطِئ). این مجموعهداستان در سال ۲۰۰۲ در بیروت به چاپ رسید. از ساموئل چند مجموعه داستان دیگر هم منتشر شده است. داستانهای او تابهحال به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و چینی برگردانده شده است.
«ولادتی دشوار» عنوان نخستین فصل از کتابی است با عنوان زندگانی به من چه آموخت؟ (ماذا علَّمَتني ٱلحَياة؟). این کتاب خودزندگینامۀ جلال امین (۱۹۳۵ تا ۲۰۱۸) است، اقتصاددان و نویسندۀ معاصر و سرشناس مصری. جلال پروردۀ خانوادهای ادبی است: آخرین فرزند احمد امین (۱۸۸۶ تا ۱۹۵۴)، ادیب و اندیشمند پرآوازۀ مصر است و برادرِ حسین و حافظ که این هر دو نیز از نویسندگان نامآشنای دیار اهرام بودهاند.
سادهنویسی مهارت است و مثل بیشتر مهارتها، باید آن را آموخت و تمرین کرد. رضا بابایی، پژوهشگر، نویسنده و ویراستار فقید در مقالهای با عنوان «فواید و قواعد سادهنویسی» از چندوچون سادهنویسی گفته است. در یادداشت حاضر، این مقاله را گزارش کرده و در پایان، گزیدهای از آن را آوردهام.
آیا عربی را میتوان مانند فارسی نوشت؟ آیا یکسانبودن الفبای این دو زبان به این معناست که تمام نویسههایشان هم مشابه است؟ اعداد عربی چه تفاوتی با اعداد فارسی دارند؟ حرکتگذاری، فاصلهگذاری و نشانهگذاری عربیها در متن فارسی چگونه باید باشد؟
در این یادداشت به چنین سؤالاتی پاسخ دادهام.
در آخرین یادداشت از نخستین فصلِ «خدایخوانی»، به لفظ «مع» و ترجمۀ آن میپردازم. مترجمان در نیایش قرآنی موجود در آیۀ ۵۳ از سورۀ آلعمران، این واژه را چگونه برگرداندهاند؟
حافظ میگوید: «خداوندا مرا آن ده که آن به.» آیا در فارسیِ امروز هم رواست که با همین سیاق (مرا فلان چیز بده) از کسی چیزی بخواهیم؟ در این شماره از حاشیههای ویرایشی بر ترجمۀ ادعیۀ قرآنی، پاسخ این پرسش را در ترجمههای موجود از آیۀ ۳۸ سورۀ آلعمران جستهام.
برخی مترجمان حرف «اِنَّ» را به «همانا» یا «بهدرستی که» و عباراتی ازایندست برمیگردانند. اما آیا این کار ضروری است؟ در یادداشت حاضر، این موضوع را در ترجمۀ آیۀ ۱۶ از سورۀ آلعمران بررسی میکنم.
بسیاری از اوقات قید یا گروه قیدی را میتوان در جمله جابهجا کرد. در این یادداشت، جابهجایی گروه قیدی در ترجمۀ آیۀ ۸ از سورۀ آلعمران را بررسیدهام.
آیا میتوان در ترجمۀ مفعولبه به فارسی از حرف اضافه بهره برد؟ برعکس چطور؟ یعنی آیا میتوان جار و مجرور را بهشکل مفعولی ترجمه کرد؟ در این یادداشت، پاسخ این پرسشها را در بررسی عملکرد مترجمان در ترجمۀ آیۀ ۲۸۶ از سورۀ بقره میجویم.
حرف جر در عربی را چگونه باید به فارسی برگرداند؟ چه روشهایی برای ترجمۀ جار و مجرور وجود دارد؟ در این یادداشت عملکرد مترجمان در ترجمۀ حرف جر «بـ» در آیۀ ۲۸۶ سورۀ بقره را بررسی میکنم.
در این شماره از یادداشتهای خدایخوانی، بهسراغ ترجمۀ فعل نهی «لا تحمل» در آیۀ ۲۸۶ سورۀ بقره رفتهام و کوشش مترجمان را با یکدیگر سنجیدهام. آیا ترجمۀ این فعل به «مگذار» و «منه» گرتهبرداری است؟