درآمد
محققان ادبیات عرفانی، بهویژه مولویپژوهان عموماً با ویلیام سی. چیتیک[1] و نوشتههایش آشنایند. او مترجم و مفسر متون فلسفی و عرفانی اسلامی و صاحب آثاری ارزشمند در این حوزه است. تعدادی از این آثار به فارسی ترجمه شدهاند که در بین آنها بیگمان من و مولانا[2] یکی از مهمهاست. چیتیک در این کتاب روایتگر زندگانی شمس تبریزی از زبان خود اوست. من و مولانا که در سال ۱۳۸۳ جایزۀ کتاب سال در بخش بهترین کتاب خارجی را نصیب نویسندۀ خود کرده، نخستین بار در سال ۱۳۸۶ بهکوشش شهابالدین عباسی به فارسی درآمده و تاکنون دستکم سیزده بار تجدید چاپ شده است. در این نوشتار میکوشم در این ترجمه درنگی کنم.[3]
مقدمه
تا پیش از تصحیح و انتشار مقالات شمس،[4] شخصیت شمس تبریزی حتی برای بسیاری از دانشمندان ادبیات در پس پرده بود، تا آنجا که بهگفتۀ مصحح این اثر، دکتر محمدعلی موحد، شماری یکسره منکر وجود چنین شخصی بودند. اگرچه پیوند مولانا و شمس برای همگان پیداست و در شماری از آثار پیروان مولانا نیز اشاراتی به زمانه و زندگی شمس شده، انتشار نسخهای منقح از مقالات را شاید بتوان مهمترین گام در شناساندن کسی دانست که ملای رومی وی را «خسرو اعظم» و «جانِ جانِ جان» مینامید. اما شناخت شمس از رهگذر این اثر کاری نبود که بهسادگی میسر باشد، چه بهتعبیر دکتر موحد، مقالات بهشکل «مشتی یادداشت ازهمگسیخته و نامنظم» باقی مانده بود. درواقع جز با نوعی فراوری، امکان دستیافتن به شناختی پذیرفتنی از شخصیت شمس دشوار مینمود. این همان کاری است که ویلیام چیتیک در اثر ارزشمند خود، من و مولانا به آن پرداخته است. بهاینترتیب چنانکه پروفسور آنهماری شیمل[5] گفته است، این کتاب را میتوان «نقطۀ عطفی واقعی در مطالعه راجعبه شخصیت رازآمیز شمس تبریزی» به شمار آورد. ترجمۀ این اثر به فارسی نیز کوششی بایسته و شایسته بوده که خوشبختانه نزدیک به شانزده سال پیش بهدست مترجم توانمند، آقای شهابالدین عباسی انجام گرفته است. در این نوشتار که در سه بخش سامان یافته، نخست محتوای کتاب را بهاجمال گزارش میکنم، سپس نکاتی دربارۀ ترجمه میآورم و سرآخر، بحث را با جمعبندی به پایان میبرم. امیدوارم برای اهالی کتاب مفید باشد.
گزارش اجمالی محتوای کتاب
کتاب من و مولانا را در نگاه نخست میتوان گزیدهای از مقالات شمس دانست، با این توضیح که چیتیک دوسوم مقالات را در این کتاب به انگلیسی درآورده و سپس این گزیدهها را بهنحوی در کنار هم چیده است که بتوان از دل آن، به سیر زندگانی شمس و نیز پیوند او با مولانا بیشتر و بهتر پی برد. برایناساس، کتاب در سه بخش سامان گرفته: نخست، «سالهای من بدون مولانا»؛ دوم، «راهم بهسوی خدا»؛ سوم، «روزگارم با مولانا». در هر بخش نیز چیتیک گزیدهها را طوری در کنار هم آورده که گویی در پی شکلدادن به نوعی روایت بوده است؛ بهعنوان مثال، بخش نخست را از «کودکی» آغازیده و با «معلمان و مشایخی که با آنها ملاقات کردهام» به پایان برده است. در متن ترجمه، بخش نخست مشتمل بر ۵۱ گزیده است و بخشهای دوم و سوم نیز بهترتیب، ۲۳۹ و ۲۲۰ گزیده را در بر گرفتهاند.
پس از متن اصلی، نوبت به بخشهای تکمیلی میرسد. چیتیک افزونبر فهرست منابع، یادداشتهایی نیز در توضیح گزیدهها آورده است. همچنین فهرست آیات و احادیث و نیز نامها، موضوعات و اصطلاحات از دیگر بخشهای کتاباند. مترجم نیز واژهنامهای برای شرح معانی واژهها و عبارات دشوار به متن افزوده است که در جای خود گرهگشا و شایان تقدیر است. همچنین در ادامۀ «سخن مترجم» و افزون بر «پیشگفتار»، نوشتهای از شیمل با عنوان «غریبهای در قونیه»، و مقالهای از چیتیک با عنوان «عرفان در اسلام» به متن ترجمه افزوده شده است که هر دوی این افزودهها نیز راهگشا و درخور توجهاند.
نکاتی دربارۀ ترجمه
چنانکه ذکر شد، بدنۀ اصلی کتاب را گزیدههایی از مقالات شمس تشکیل میدهد. چیتیک برای ترجمۀ این بخشها از تصحیح دکتر محمدعلی موحد (چاپ انتشارات خوارزمی) بهره برده و در پایانِ هر گزیده، شمارۀ صفحه در متن مرجع را نیز ذکر کرده است. برایناساس، کار مترجم در بخش اصلی کتاب، عملاً ترجمه نبوده، بلکه میبایست به متن فارسی مقالات مراجعه و گزیده را عیناً نقل میکرده است. بااینهمه، خللهایی به متن راه یافته که در ادامه در چهار بخش (الف تا د) به شماری از آنها اشاره میرود.
الف. کدام متن اصلی؟
چنانکه در «سخن مترجم» آمده، نسخهای را که مترجمْ کتاب را از روی آن برگردانده انتشارات فونسویتای[6] در سال ۲۰۰۴ منتشر کرده است. درعینحال نگارندۀ این نوشتار با مراجعه به همین چاپ از همین ناشر متوجه وجود تفاوتهایی شد که در نوع خود محل تأمل است. نخست اینکه برخلاف آنچه پیشتر آمد، بخش نخست مشتمل بر ۵۵ گزیده است و بخشهای دوم و سوم نیز بهترتیب ۲۵۴ و ۲۲۳ گزیده را شامل میشوند. برایناساس باید گفت بیش از ۲۰ گزیده در ترجمه انعکاس نیافته است. بخش مهمی از این جاافتادگیها مربوط به گزیدههایی است که بهزبان عربی بوده و در متن انگلیسی بهصورت لمیده (ایتالیک) آمدهاند؛ برای مثال میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱. ص۸ متن انگلیسی، گزیدۀ ۱۴، شروع گزیده: Yes, how well I taught children، در متن اصلی[7] (ص۳۴۳): نِعمَ ما أَعَلِّمُ ٱلصَّبيّ؛
۲. ص۷۶ متن انگلیسی، گزیدۀ ۷۱، شروع گزیده: He said: “That is not what the shaykh says”، در متن اصلی (ص۶۷۹ و ۶۸۰): قالَ: «هٰذا لَم يَقُلهُ ٱلشَّيخ…»؛
۳. ص۲۰۹ متن انگلیسی، گزیدۀ ۶۲، شروع گزیده: The prophets long for his presence، در متن اصلی (ص۶۸۴ و ۶۸۵): اَلأَنبیاءُ في حَسرَةِ حُضورِه.
ب. دیگر جاافتادگیها
برخی از جملات یا ابیات عربی متن نیز بااینکه در متن اصلی آمده، در ترجمه انعکاس نیافته است؛ برای مثال میتوان به این ابیات اشاره کرد:
۱. ص۵۸ متن انگلیسی، گزیدۀ ۳۸، بیت ابتدای گزیده جا افتاده است:
If you must cover yourself with dust
then take dust from the greatest of dune
در متن اصلی (ص۲۰۷): إذا كُنتَ لا بُدَّ تَستَترِبِ/فَمِن أَعظَمِ ٱلتَّلِّ فَٱستَترِبِ؛
۲. ص۲۳۱ متن انگلیسی، گزیدۀ ۱۰۱، بیت ابتدای گزیده جا افتاده است:
Since you left me my eyes have darkened
and my eyeballs’ clouds pour down rain
در متن اصلی (ص۹۱): مُذ فارَقَني جِسمُكَ أَظلِم بَصَري/وَٱنهَلَّ سَحابُ مُقلَتي كَٱلمَطَرِ؛
۳. ص۲۶۶ متن انگلیسی، گزیدۀ ۱۵۷، بیت میان گزیده جا افتاده است:
The eye of satisfaction is dull to every defect
the eye of displeasure brings out every ugliness
در متن اصلی (ص۱۰۰): وَعَينُ ٱلرِّضا عَن كُلِّ عَيبٍ كَليلَةٌ/سِویٰ أَنَّ عَينَ ٱلسُّخطِ تُبدِي ٱلمَساويا.
ج. دیگر خطاهای متن
در انتقال گزیدهها از متن اصلی به ترجمه خطاهایی نیز رخ داده که تعدادی از آنها بهقرار زیر است.
۱. ص۵۹ ترجمه: «شب برِ سرپز رفتمی. تردید کردمی.» (توضیح: در متن اصلی (ص۶۲۶) بهجای «تردید»، «تِرید» آمده، واژهای که در تداول عامه بهصورت «تلیت» یا «تیلیت» درمیآید و بهتعبیر دهخدا، «ریزهکردن نان باشد در شیر و دوغ و غیره». پیداست که باتوجهبه معنای «سرپز»، ضبط صحیحْ این است)؛
۲. ص۷۱ ترجمه: «الّا با او انفاق میکردم.» (توضیح: در متن اصلی (ص۱۶۸) بهجای «انفاق»، «نفاق» آمده است)؛
۳. ص۸۱ ترجمه: «فقیهی بود در درسِ او از همه مُقِلحالتر و در صفِ نعّالتر.» (توضیح: متأسفانه در متن اصلی (ص۶۶۹) نیز واژۀ «نعال» بهصورت مشدد آمده است، حالاینکه خطاست[8] و صحیح آن «نِعال» (جمع «نعل») است. شادروان دهخدا در ذیل «نِعال» آورده است:
«صَفِّ نِعال: کفشکن. پایین اتاق. آستان. آستانه. درگاه. پایگاه. پایگه.»
سپس از سعدی چنین شاهد آورده:
بوَد که صدرنشینان بارگاه قبول
نظر کنند به بیچارگان صفِّ نِعال)؛
۴. ص۸۴ ترجمه: «اگرچه در خونِ خویش غلتان است/رو ســزای سیـهدلان آن اسـت.» (توضیح: پیداست که الف در «اگرچه» اضافه است و وزن را مختل کرده. در متن اصلی (ص۷۷) هم اثری از آن نیست)؛
۵. ص۱۱۰ ترجمه: «در حضور اگر جبرائیل بیاید لُرس خورَد.» (توضیح: هرچند در متن اصلی (ص۲۰۸) نیز «لرس» بهضم لام آمده، اما ظاهراً صحیح آن بهفتح لام است. شادروان دهخدا «لُرس» را ترحمکردن و «لَرس» را سیلی معنا کرده است)؛
۶. ص۱۲۱ ترجمه: «درویشی را درویشی و خاموشی.» (توضیح: در متن اصلی (ص۶۶۸) بهجای «درویشی» (اول)، «درویش» آمده است)؛
۷. ص۱۸۳ ترجمه: «میگویم: طریقِ خدا این است. البته گذر به آقسراست. و البته آن گذشتن است بر ’وَجاهِدوا بِأَموالِكُم وَأَنفُسِكُم‘.» (توضیح: در متن اصلی (ص۱۱۵) پیش از آیه، واژۀ «پول» (صورت دیگر واژۀ «پل») آمده که در متن انگلیسی (ص۱۸۲) هم بهشکل the bridge of انعکاس یافته است، اما در ترجمه اثری از آن نیست. نیز در متن اصلی، آیه بهصیغۀ غایب آمده است: «وَجاهَدوا بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم»، اما در متن انگلیسی و بهتبع آن در ترجمه، به صیغۀ مخاطب (امر) درآمده است: «وَجاهِدوا بِأَموالِكُم وَأَنفُسِكُم»[9])؛
۸. ص۲۴۲ ترجمه: «یا موسیٰ، جِئتُ فَلَم تُطعِمني. یا موسیٰ، إذا جِئتُ عَلیٰ بابِكَ کَیفَ تَصنَع؟» (توضیح: در متن اصلی (ص۱۰۲) بهجای «جئت» (اول)، «جعت» آمده است. «جُعتُ» یعنی گرسنه شدم (از ریشۀ جوع) و روشن نیست که چرا در متن ترجمه به فعلی دیگر تبدیل شده است).
د. خطاهای جزئی
گذشته از برخی خطاهای معدود که در اعرابگذاری عربیهای متن به چشم میخورد و ذکر آنها شاید ملالآور باشد، برخی ایرادات جزئی نیز به متن راه یافته که شماری از آنها در ادامه میآید.
۱. ص۱۱۹ ترجمه: «إلیٰ یَومِ ٱلوَقتِ ٱلمَعلوم ]۱۵: ۳۷].» (توضیح: این عبارتْ آیۀ ۳۸ سورۀ ۱۵ (حجر) است که بهاشتباه ۳۷ درج شده است. این خطا را در اصل چیتیک مرتکب شده است (ص۹۲ متن انگلیسی))؛
۲. ص۲۱۳ ترجمه: «زنان را گفتهاند: شاوِرهُنَّ وَخالِفوهُنّ.» (توضیح: پیداست که در «شاورهن» یک واو جا افتاده است. در متن اصلی (ص۶۵۱) این واژه بهدرستی «شاوروهن» آمده است)؛
۳. ص۲۶۵ ترجمه: «مینماید از رحمت و رقت میگرید. نی، بلکه از غایب حب جاه میگرید.» (توضیح: در متن اصلی (ص۱۳۸) بهجای «غایب»، «غایت» آمده و پیداست که صحیح این است)؛
۴. ص۲۷۹ ترجمه: « آنچه من میکنم و میسازم در بیست روز، تو در یک لحظه لگد میزنی ویران میکنی. آنهمه هیچ حساب کار نبود. آنهمه خراجی کار بود.» (توضیح: در متن اصلی (ص۷۶۶) بهجای «خراجی»، «خرابی» آمده است).
جمعبندی
شکی نیست که کتاب من و مولانا از منابع مهم در شناخت شمس تبریزی و سپس، پیبردن به ابعادی از زیست و زندگانی مولاناست. هم ازاینرو با اقبال خوانندۀ فارسیزبان مواجه شده و جایگاه خود را نزد مخاطبان یافته است. تجدید چاپ مکرر این اثر را نیز میتوان بر همین معنا حمل کرد. حال که بههمت مترجم گرامی و با کمک ناشر گرانقدر، این اثر مهم سالهاست لباس فارسی پوشیده، چه بهتر که با برطرفشدن این کاستیها در چاپهای بعد، شاهد ویراستی پاکیزهتر از این کتاب ارزشمند باشیم.
این نوشتار را با پیشنهادی دربارۀ ساختار کتاب به پایان میبرم. شکی نیست که همراهشدن متن اصلی با ترجمه در چنین آثاری برای متخصصان و اهلفن راهگشاست، چه، بسیاری از اوقات، میتوان با مراجعه به متن غیرفارسی، به دریافت مترجم از متن پی برد و از این رهگذر، برخی گرهها را گشود.[10] بااینحال به نظر میرسد بسیاری از خوانندگان بهدلایل گوناگون چنین نکنند. با حذف متن انگلیسی از کتاب حاضر، چیزی حدود یکسوم از حجم آن کاسته خواهد شد و چنین کاهشی میتواند بر قیمتگذاری این کتابِ خواندنی، آنهم در شرایط اقتصادی فعلی، بهوضوح اثرگذار باشد و آن را برای شمار بیشتری از علاقهمندان دسترسپذیر سازد.[11]
*این یادداشت در دوماهنامۀ آینهٔ پژوهش، شمارۀ ۲۰۱ (مرداد و شهریور ۰۲) منتشر شده است.
[1]. William C. Chittick
[2]. Me & Rumi: The Autobiography of Shams-i Tabrizi, Fons Vitae, 2004.
[3]. مبنای من در این بررسی چاپ سیزدهم (تابستان ۱۴۰۰) است. کتاب را نشر مروارید روانۀ بازار کرده است.
[4]. مراد تصحیح صورتگرفته بههمت آقای دکتر محمدعلی موحد است، نه نخستین تصحیح که حاصل کوشش احمد خوشنویس است.
[5]. Annemarie Schimmel
[6]. Fons Vitae
[7]. مقالات شمس تبریزی (تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد)، انتشارات خوارزمی، ۱۳۹۱.
[8]. البته «نَعّال» در جای خود معنا دارد. مراد این است که معنای این صورت از واژه با این بافت ناسازگار است. دهخدا «نَعّال» را چنین معنا کرده است: «نعلبند، که نعل بر ستوران بندد:
آن کمیت گهری را که تو دادی به رهی
جز به شش میخ برآن نعل نبندد نَعّال
فرخی.»
[9]. بااینهمه هر دو عبارت در آیات قرآنی به چشم میخورد: صیغۀ غایب در آیۀ ۷۲ سورۀ ۸ (انفال)، و صیغۀ مخاطب (امر) در آیۀ ۴۱ سورۀ ۹ (توبه).
[10]. این روشی پسندیده و یاریگر خوانندگان در مواجهه با چنین متونی است، بهطوری که برخی استادان نیز چنین کردهاند. برای مثال شادروان غلامحسین یوسفی در حاشیههایی که بر گلستان نگاشته، بهفراخور، از دریافتهای مترجمان عربی، انگلیسی و فرانسویِ این کتاب بهره برده است.
[11]. نیز میتوان متن اصلی را بهطور جداگانه در قالب فایلی الکترونیکی در دسترس خوانندگان علاقهمند گذاشت.