اشاره: باوجود فراگیرشدن استفاده از رایانه در فرایند تولید کتاب، آیا ویرایش روی کاغذ همچنان منطقی است؟ برخلاف تصورِ بسیاری از ما ویراستاران، پاسخ شماری از ناشران به این پرسش مثبت است. بهعنوان ویراستاری که از گذشته تا امروز کتابهایی را روی کاغذ ویرایش کرده و میکند، در این یادداشتِ کوتاه، از تجربۀ شخصیام دراینباره خواهم گفت.
آنچه شخصاً در دفاع از ویرایش کاغذی شنیدهام عمدتاً چیزی فراتر از این دو گزاره یا گزارههایی ازایندست نبوده است: ۱. ویرایش روی کاغذ دقیقتر است (روی کاغذ چشم بهاصطلاح کمتر میدود، تا روی نمایشگر، خصوصاً اگر متن روی کاغذی غیرسفید، مثلاً کرمرنگ ویرایش شود)؛ ۲. ویراستههای کاغذی را راحتتر میتوان سنجید و خصوصاً به تأیید پدیدآور(ان) رساند، بهویژه اگر پدیدآور قدری سختگیر باشد یا با رایانه و نرمافزارهای متنپردازی آشنایی چندانی نداشته باشد.
بهتجربه دریافتهام که این گزارهها را نه میتوان مطلقاً پذیرفت و نه سراسر مردود دانست. درواقع اگر بخواهم حرف آخر را همین اول بزنم، باید بگویم: انتخاب میان ویرایش کاغذی و رایانهای به عوامل چندی وابسته است که هریک از این دو گزینه و حتی ترکیبی از آنها را در موقعیتهایی موجه میسازد. بااینحال میخواهم از فرصت استفاده کنم و بهاختصار، برخی اشکالات ویرایش کاغذی را یادآور شوم.
مهمترین اشکال فنی بهنظرم این است که ویراستار عملاً از امکان «جستوجو» در متن محروم میماند. به همین دلیل یکدستکردن برخی تغییراتْ بسیار دشوار و گاه ناممکن میشود. برخی اشکالات متن را هم شاید از اساس نتوان تشخیص داد. همچنین اگر ویراستار بخواهد تغییراتی در سراسر متن اعمال شود (همانچیزی که آن را عموماً «دستورکلی» مینامیم) در بیشتر موارد، امکان سنجش این تغییرات را نخواهد داشت و همین بر احتمال خطا میافزاید. (فکر میکنم بیشترِ ما از اشتباهات خندهدار ناشی از دستورکلی خاطرهای داشته باشیم.) دیگر اینکه چون تغییراتِ مدنظر ویراستار را عموماً یکی دیگر از همکاران اِعمال میکند، تعداد دستاندرکاران افزایش مییابد و همین یعنی طولانیترشدن فرایند نشر و البته بیشترشدن احتمال خطای انسانی. بگذریم از اینکه بعضی وقتها لازم میشود فرد سومی بر اِعمال تماموکمال تغییرات نظارت کند و این جز نمونهخوانیِ مرسوم است. سرآخر هم بعضی وقتها ویراستار مطمئن نمیشود که تغییرات مدنظرش بهدرستی در متن پیاده شده یا خیر، مگر اینکه خود دوباره متن را بررسی کند. یکی از این موارد که برای خود من نگرانیزاست، حرکتگذاری کلمات در عبارات و جملات عربیِ متن است که گاهی پسوپیششدن یا تغییر نابهجایشان معنا را دگرگون یا حتی واژگون میکند.
از اینها گذشته، در ویرایش کاغذی معمولاً از هر کار، سهچهار نسخه یا حتی بیشتر پرینت گرفته میشود. بر آسیبهای زیستمحیطی این کار هم اگر چشم بپوشیم ــکه بهنظر من البته نباید چنین کنیمــ این حجم از کاغذ بسیار جاگیر است و خیلی وقتها ناشران را به دردسر میاندازد. ضمناً امکان حفاظت از آن در برابر انواع آسیبهای فیزیکی همیشه فراهم نیست.
مشکل دیگرِ این شیوۀ ویرایش دشواری انتقال نسخهها، بهویژه در کارهای پرحجم است، آنهم در روزگاری که به هزارویک دلیل، بسیاری از عاملان نشر دورکار(تر) شدهاند. پیداست که در ویرایش کاغذی، جابهجایی نسخهها میان پدیدآور، ناشر، ویراستار، صفحهآرا و سایر دستاندرکاران لاجرم باید بهصورت حضوری انجام بگیرد، حال یا مستقیم یا بهکمک پیک و پست. این کار علاوهبر اینکه زمانبر و هزینهزاست، مشکلات خاص خود را دارد: از آسیبدیدگی نسخهها گرفته تا درهموبرهمشدن و حتی مفقودشدن آنها.
تصور میکنم مشکلات ویرایش کاغذی به مواردی که برشمردم محدود نباشد و ویراستارانی که تجربۀ کار روی کاغذ دارند بتوانند بر اینها موارد دیگری هم اضافه کنند. بهاینترتیب شاید بهتر باشد اینطور جمعبندی کنم: در بیشتر موارد، ویرایش رایانهای بهسود همه است. به همینخاطر چه بهتر که گزینۀ نخست ناشران باشد. بااینحال، چنانکه در ابتدا گفتم، ویرایش کاغذی را بهدلایلی «نمیتوان» و شاید «نباید» یکسره کنار گذاشت.
*این یادداشت در ویژهنامۀ روز ویراستار (بهمن ۱۴۰۱) انجمن صنفی ویراستاران منتشر شده است.