چکیده

شعر علاوه‌بر اینکه یکی از بهترین تجسم‌های فرهنگ عمومی عرب‌ها در دورۀ مدرن بوده، نقش پلی را هم بازی می‌کرده که فرهنگ نخبگان را به فرهنگ توده‌ها متصل می‌ساخته است‌.‌ از رهگذر همین اتصال و با گذر از قبیله و قبیله‌گرایی بود که مضامین اجتماعی برای شاعران عرب، به‌ویژه شعرای عراقی برجستگی یافت‌.‌ در پژوهش حاضر با به‌کارگیری روش کتابخانه‌ای، ضمن مروری بر چیستیِ شعر سیاسی عرب و نسبت شاعر با حال‌وروز مردمانش، اهمیت پژوهش در شعر سیاسی عراق برجسته شده و نیز نقش‌آفرینان و دوره‌های تاریخیِ سرایش این شعر به‌اجمال معرفی شده‌اند‌.‌ در «مقدمۀ» این پژوهش بر اهمیت نگاه دوسویه به ادبیات سیاسی عراق (با دو رویکرد رئالیستی و پراگماتیستی) تأکیده شده است‌.‌ در بخش «نقش‌آفرینان» نیز مروری شده است بر نقش و جایگاه ویژۀ روحانیون و سایر روشن‌فکران و البته تریبون اصلی این دو گروه، یعنی مطبوعات‌.‌ بالاخره در بخش «دوره‌ها» تلاش شده است دسته‌بندی تاریخیِ قابل‌قبولی از پیشینۀ سرایش شعر سیاسی در عراق ارائه شود‌.‌

مقدمه

پنجاه سال است که چوبۀ دارم را بر دوش می‌کشم، اما کسی نمی‌یابم که مرا بر آن به دار کشد‌.‌
دعبل‌بن علی الخزاعی

نسبت ادبیات با اجتماع یا سیاست موضوعی است که موردتوجه اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است‌.‌ در اصلِ وجود چنین نسبتی کمتر چون‌وچرا شده ‏(ذاکرحسین‌، ۱۳۷۷: ۴۲)، اما دربارۀ چندوچون این نسبت، دیدگاه‌های متفاوت و گاه متباینی وجود دارد‌.‌ به‌عبارت‌دیگر، هر اندیشمندی، بسته‌به بینشی که دارد، پاسخ‌های گوناگونی برای سؤالاتی ازاین‌دست فراهم می‌آورد: زیست اجتماعی چه اثری بر آگاهی پدیدآوران متون ادبی دارد؟ این آگاهی چگونه و تا کجا در آفرینش ادبی انعکاس می‌یابد؟

اما این مسیر را می‌توان به‌نحو دیگری هم پیمود، یعنی با پیش‌کشیدن پرسش‌هایی مثل این‌ها: با فهم ابعاد اجتماعی و سیاسیِ متن، چه درکی می‌توان از واقعیت‌های جاری در بستر آفرینش آن پیدا کرد؟ اگر متن برآمده از بستر تاریخی‌اجتماعی خود است، پس مثلاً، مطالعۀ داستان‌هایی که افراد محافظه‌کار (در برابرِ انقلابی‌ها و چپ‌گراها) نوشته‌اند تا چه اندازه می‌تواند واقع‌نما باشد، و تا چه اندازه تحریف‌شده؟ ‏(برتنس‌، ۱۳۸۴: ۱۰۷)

تلاش اندیشمندان برای پاسخ‌گویی به چنین پرسش‌هایی به پیدایش شاخه‌ای از علوم اجتماعی انجامیده که «جامعه‌شناسی ادبیات»[1] عنوان گرفته است‌.‌ این اندیشمندان دو رویکرد اساسی در کار خود دارند: نخست، رئالیستی یا واقع‌گرا؛ دوم، پراگماتیستی یا عمل‌گرا‌.‌ این دو رویکرد را منتقد سرشناس بریتانیایی،‌ تری ایگلتون[2] به‌خوبی از یکدیگر تفکیک کرده است:

دو راه اصلی وجود دارد که می‌توان با آن‌ها پرداختن به جامعه‌شناسی ادبیات را توجیه کرد: اولین شکلْ توجیهِ (به‌معنای معرفت‌شناختیِ این اصطلاح) واقع‌گرایانه است: ادبیات درواقع به‌لحاظ اجتماعی به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و بنابراین هر گزارش انتقادی از آن، که این واقعیت را حذف کند، به‌طور خودکار نقصان می‌یابد‌.‌ راه دوم عمل‌گرایانه است: ادبیات درواقع با انواع مختلفی شکل گرفته و در انواع زمینه ها قابل‌خواندن است، اما برجسته‌سازیِ عوامل اجتماعی آن از دیدگاه سیاسیِ خاص مفید و مطلوب است ‏(Eagleton, 1988)‌.‌

از این تقسیم‌بندی می‌توان دریافت که پژوهش جامعه‌شناختی در بستر ادبیات به‌شرطی کامل خواهد بود که رابطۀ ادبیات با اجتماع و سیاست را رابطه‌ای دوسویه تعریف کند‌.‌ براین‌اساس، آنچه به‌اجمال «ادبیات سیاسی» نامیده می‌شود نیز از دو سو قابل‌بررسی است: نخست، از سیاست به‌سوی ادبیات؛ دوم، از ادبیات به‌سمت سیاست‌.‌ این یعنی هم باید بررسی کرد که سیاست چه اثری بر کم‌وکیف آفرینش‌های ادبی داشته (با دیدگاهی رئالیستی) و هم باید دید ادبیات در صحنۀ سیاست به چه‌کار آمده است (با دیدگاهی پراگماتیستی)‌.‌

مقالۀ حاضر درنگ جامعه‌شناختیِ کوتاهی است درباب شاخۀ منظوم ادبیات سیاسی در بخش مشخصی از تاریخ معاصر عراق‌.‌ در این مقاله با تأکید بر رابطۀ دوسویۀ یادشده، شعر سیاسی عراق به‌اجمال معرفی می‌شود‌.‌ از رهگذر این معرفی، نقش‌آفرینان این وادی و نیز دوره‌های شعر سیاسی معاصر در این کشور هم شناسانده می‌شوند‌.‌

۱‌.‌ شعر سیاسی عراق[3] و اهمیت پژوهش در آن

پیوند شعر عربی با موضوعات اجتماعی و سیاسی امری است با پیشینه‌ای طولانی، و شعر برای افکار عمومی عرب همواره برانگیزاننده‌تر بوده تا نثر ‏(الراوي، ۱۹۵۴: ۵)‌.‌ ریشۀ این پیوند را می‌توان در زمانی یافت که «قبیله» تنها واحد سیاسی در اجتماع عرب شناخته می‌شد ‏(الكلش، ۲۰۱۵)‌.‌ براین‌اساس شاید بتوان نمونه‌هایی از شعر جاهلی یا صدر اسلام را نیز دارای ماهیتی سیاسی دانست؛ اما این اشعار چنان‌که بایدوشاید به امر سیاست (به‌معنای امروزین آن، یعنی نقش‌آفرینی حکومت‌ها در سرنوشت مردمان) نپرداخته‌اند، چراکه اساساً در آن زمان، چنین امری یا وجود نداشته یا محدود و کم‌دامنه بوده است‌.‌

آنچه تحت عنوان «شعر سیاسی» مدنظر پژوهشگران قرار گرفته، عمدتاً مربوط به دوران بعداز شکل‌گیری حکومت‌های مستقل (دولت‌ملت‌ها) است، به‌ویژه دوران معاصر ‏(الراوي، ۱۹۵۴: ۲)، یعنی سال‌های پایانی دهۀ ۴۰ و ابتدایی دهۀ ۵۰ که با جذابیت‌یافتن شهرها در عراق، جاذبۀ روستا اندک‌اندک از بین رفت و ساختار قبیلگی تا حد زیادی نابود شد ‏(Jones, 2013: 29)‌.‌[4] در این دوران بود که شعرای عرب که مانند دیگر اقشار مردم به ایدۀ «قبیله و قبیله‌گرایی» خو گرفته بودند ‏(الوردي، ۱۴۲۶) اندک‌اندک از آن فاصله گرفتند و با کنارزدن پرده‌های تعصب از برابر دیدگانشان، به‌سراغ مفاهیم و واقعیت‌های اجتماعی رفتند‌.‌ فاصله‌گرفتن شعرا از اهالی قدرت و نزدیک‌شدنشان به مردم آنان را با آمال و آلام هم‌نوعانشان بیش‌ازپیش آشنا کرد و این‌چنین، مفاهیمی مانند «آزادی»، «پیشرفت» و «رهایی از سلطه و استعمار» به شعرها راه یافت ‏(الكلش، ۲۰۱۵)‌.‌ این تغییر رویکرد را در کشورهایی با اوضاع مشابهِ عراق هم می‌توان مشاهده کرد ‏(بصیری و نورمحمدی، ۱۳۹۰)؛ برای مثال در ایران هم با وقوع مشروطه و رونق‌گرفتن مطبوعات، کارکرد قدیم شعرِ درباری که دهان‌به‌دهان گشتنِ مدایح بود عملاً از بین رفت‌.‌ به‌این‌ترتیب مفاهیم جدیدی مانند «وطن»، «آزادی» و «عدالت»‌ جایگزین مدح و ثنا شد و پس‌از مدتی، «وطن‌گرایی»‌و «وطن‌پرستی» به مضمون بسیاری از اشعار تبدیل شد ‏(ذاکرحسین‌، ۱۳۷۷: ۴۶ و ۴۷)‌.‌ به‌تعبیر شفیعی کدکنی، «اینک شعر، درنتیجۀ نیروگرفتن دیدگاه مارکسیستی و سوسیالیستی، از پایگاه اشرافی خویش فرود آمده است و دیگر کالایی ویژۀ نجبا و بازیچۀ خلفا نیست‌.‌ شعر امروز جامی زرین نیست که بر دست امیری قرار گیرد؛ شعر امروز به‌صورت لقمه‌نانی درآمده است برای هرکس که گرسنۀ نان است و برای هرکس که گرسنۀ آزادی است» ‏(شفیعی‌ کدکنی‌، ۱۳۸۰: ۱۰۷)‌.‌

براین‌اساس دیگر تفاوتی نمی‌کند که شعر سیاسی را چگونه تعریف کنیم: چه «هنری کلامی در پیوند با نظام داخلیِ کشور و نفوذ و جایگاه آن در میان دیگر کشورها» ‏(الشايب، ۱۹۷۶) و چه «شعری درراستای اصلاح سیاسی، و برآمده از خاستگاهی فکری، اعم از اینکه این اندیشه ملی‌گرایانه باشد یا قوم‌گرایانه یا اسلامی یا چیزی جز این‌ها»‏ (الكلش، ۲۰۱۵)؛ هرچه هست، می‌دانیم که در این شعر دیگر کمتر سخنی از تغزل یا مدح فلان شاه[5] و بهمان وزیر به گوشمان خواهد خورد‌.‌ آنچه در این شعر با آن مواجه می‌شویم «انتخابات» است و «پارلمان» و «حزب» و «قانون» و «آزادی ملت» و مفاهیمی ازاین‌دست‌.‌ این بار پای رخدادهایی در میان است که قرار است سرنوشت سیاسی‌اجتماعی ملت عراق را رقم بزند: از جنگ‌های جهانیِ اول و دوم گرفته تا فروپاشی عثمانی، قیمومت انگلستان، تشکیل پادشاهی عربی در عراق و حوادث و فرازوفرودهایی شتابان و پی‌درپی ‏(حميد و الحلي، ۲۰۱۴)‌.‌ این‌ها همه گسترش افق عاطفی و فکریِ شاعران را باعث می‌شده، چراکه به‌تعبیر لوسین گلدمن[6]، «دوران‌های بحران و دگرگونی‌های ژرف اجتماعی برای پیداییِ آثار عظیم هنری و ادبی بسیار مناسب‌اند، ‌زیرا با مسائلی بسیار روبه‌رو هستند و انبوهی از تجربیات را به انسان‌ها عرضه می‌دارند» ‏(مجموعه‌ای از مؤلفان، ۱۳۷۶: ۲۶۸).

بااین‌همه و با کاربست همان نگاه پراگماتیستی، می‌توان گفت که شعر عراق صرفاً یک بایگانی مستند از نگرش‌های سیاسی و گفتمان سیاست فرهنگی در یک لحظۀ خاص تاریخی نیست؛ بلکه بیشتر به‌عنوان متنی اجتماعی عمل می‌کند که تعامل بین مردم و سیاست را در دوران مدرن مستند می‌کند‌.‌ براین‌اساس اهمیت بررسی شعر سیاسی در تاریخ اجتماعی عراق روشن‌تر می‌شود‌.‌ بااین‌همه، اینکه شعر در میان عرب‌ها یا به‌طور کلی در بین جهانیان دارای محبوبیت است به‌خودی‌خود به آن ارزش تاریخی نمی‌دهد‌.‌ شعر در دورۀ مدرن عرب، علاوه‌بر اهمیت ادبی و بلاغی ــ‌که همواره مورد تفاخر عرب‌ها بوده است‌ــ ارزش سیاسی‌اجتماعی می‌یابد و به نمادی از دستاوردهای سیاسی بدل می‌شود‌.‌ برای مثال دو شاعر معروف دورۀ مدرن عراق، جمیل صدقی الزهاوی و معروف الرصافی هر دو از مقامات سیاسی این کشور نیز بوده‌اند‌.‌

افزون‌براین، برای عراقی‌ها، شعر راه منحصربه‌فردی بوده برای گریز از چنگال سانسور، آن‌هم سانسوری عمدتاً دووجهی: هم ازجانب استبداد داخلی و هم ازسوی استعمار خارجی‌.‌ ازآنجاکه این سانسور به‌علل گوناگون بر شعر اعمال نمی‌شده یا کمتر اعمال می‌شده[7]، شعرپژوهی بر دیگر روش‌های تاریخی برتری‌هایی یافته است[8] ‏(Jones, 2013)‌.‌

۱‌.‌۱‌.‌ «استعمارستیزی»؛ محوری‌ترین مضمون

با پایان‌گرفتن جنگ جهانی اول در ۱۹۱۸، امپراتوری عثمانی فروپاشید و نزدیک به دو سال بعد، یعنی در سال ۱۹۲۰، بریتانیای کبیر که پیشروی بسیاری در غرب آسیا کرده بود، عراق را یک واحد سیاسی مجزا و تحت تصرف خود اعلام کرد‌.‌ در پی این رخدادها بود که جامعۀ ملل[9] قیمومت عراق (و فلسطین) را تا سال ۱۹۵۰، یعنی به‌مدت سی سال[10] به بریتانیا سپرد، و این آغاز استعمارزدگی این کشور بود ‏(کریمی، ۱۳۸۹)‌.‌

استعمار بریتانیا بیش و پیش‌از همه صدای اعتراض روحانیان را بلند کرد‌.‌ این گروه از مردم با محوریت شهر مقدس نجف ــ‌که همواره مرکز مهمی برای فعالیت‌های سیاسی شیعیان بود‌ــ و با نقش‌آفرینی ویژۀ مرجعیت اعلا، آیت‌الله محمدتقی شیرازی در برابر استعمار بریتانیا مقاومت کرد‌.‌ نقطۀ اوج این مقاومت نیز انقلاب سال ۱۹۲۰ بود که عراقی‌ها آن را «ثورة العشرین» یا «الثورة الکبری» می‌نامند‌.‌ این واقعه انعکاس بسیار وسیعی در ادبیات این کشور یافت و طبعاً شعر سیاسی را نیز به‌وضوح متأثر ساخت ‏(نفیسی‌، ۱۳۶۴؛ عزالدين، ۱۹۶۰: ۱۴۰ تا ۱۴۲)، به‌طوری‌که رویکرد استعمارستیزانه فراتر از هر رویکرد دیگری قرار گرفت‌.‌ بااین‌همه، برخی محققان نیز در تحقیقات خود به وجود همکاری‌هایی میان علمای شیعه و جناح استعمارطلب اشاره کرده‌اند ‏(Jones, 2013: 11)‌.‌

در همین زمانه و زمینه «ناسیونالیسم عربی» یا «وحدت عربی» نیز بار دیگر رخ نمود و برجسته شد، گرایشی که برخی معتقدند ریشه در عصر جاهلی داشت، و برخی بر این باورند که به عصر عباسی برمی‌گشت ‏(حميد و الحلي، ۲۰۱۴)‌.‌ به‌دنبال این ظهوروبروز، تبیین نگرش شاعر به «جهان عرب» و قائل‌بودن یا نبودن او به چنین وحدتی اهمیت یافت ‏(الكلش، ۲۰۱۵)، به‌طوری‌که حتی ناسیونالیست‌های افراطی (پان‌عربیست‌ها) بر این باور بودند که ابتدا باید به آزادسازی کشورهای عربی همسایه پرداخت و بعد به‌سراغ عراق آمد ‏(Jones, 2013: 9)‌.‌ با فراگیرشدن این گرایش، دیگر دیوان کمتر شاعری از مضامین ناسیونالیستی خالی بود ‏(حميد و الحلي، ۲۰۱۴)‌.‌ از اینجا می‌توان پای مطالعات ادبی نژادی را نیز به شعر سیاسی عراق گشود، چراکه اساساً یکی از کارکردهای این مطالعات به‌چالش‌کشیدن کلیشه‌هایی است که دستاوردهای فرهنگی غرب را برتر معرفی می‌کنند و استعمار را مشروعیت می‌بخشند ‏(برتنس‌، ۱۳۸۴: ۱۲۴)‌.‌

جناح دیگری که سرسختانه در برابر استعمار ایستاد جناح چپ بود‌.‌ چنان‌که به‌ویژه منتقدان چپ‌گرا معتقدند، ادبیات برگردان و تحلیل ستیزه‌های زادۀ طبیعت و حرکت اشیا در قالب ابزارهای خاص ادبی است‌.‌ براین‌اساس و در نگاه رئالیستی، نمی‌توان آن را بدون استناد به چهارچوب اجتماعی‌تاریخی‌ای که خود در آن و بر ضد آن گسترش یافته بررسی کرد ‏(مجموعه‌ای از مؤلفان، ۱۳۸۱: ۱۲۰)‌.‌ ناگفته پیداست که یکی از این چهارچوب‌های اجتماعی‌تاریخی که بر شکل‌گیری هویت جامعه و سیاست عراقی و پیرو آن بر کیستیِ شاعر عراقی اثر بسزایی گذاشت همین استعمار عراق به‌دست بریتانیا بود‌.‌ شعرای چپ‌گرا نیز در کنار علما و ناسیونالیست‌ها مضامین ضداستعماری را در اشعار خود برجسته ساختند‌.‌ این مقاومت حتی پس‌از اعلام استقلال عراق نیز ادامه یافت، چراکه نسل جدید روشن‌فکران عراقی،‌به‌ویژه چپ‌ها، استقلال صوری عراق را برنمی‌تافتند و معتقد بودند با حمایت از کودتای نظامی، می‌توانند نوعی انقلاب رقم بزنند و از این طریق، ‌راه انجام اصلاحات اجتماعی‌سیاسی را هموار سازند‌.‌

براساس آنچه دربارۀ نقش و جایگاه شعر سیاسی در تاریخ معاصر عراق گفته شد و نیز برپایۀ محوریت استعمارستیزی در اشعار شعرای این کشور، می‌توان نتیجه گرفت که برای فهم استعمارستیزی عراقی‌ها (و به‌طور کلی کنشگری سیاسی‌اجتماعی‌شان) باید از گزارش‌های رسمی و نخبگانی فاصله گرفت‌.‌ دراین‌میان، بررسی اشعار اجتماعی‌سیاسی می‌تواند بدیل مناسبی باشد‌.‌ اشعار سیاسیِ آن دوره در شکل‌گیری گفتمان سیاسی عمومی و شکل‌دهی به نوعی بسیج سیاسی علیه استعمار نقش انکارناپذیری داشته است؛ برای مثال، پرفورمنس یا خواندن اشعار در میان عموم این امکان را به شاعران می‌داده که علاوه‌بر نقش‌آفرینی در شکل‌گیری ذهنیت‌های سیاسی‌فرهنگی،‌ در مسیر اعتراضات اجتماعی نیز گام بردارند ، به‌عبارتی شعر در این دوره، دیگر نمود هنرمندانۀ اعتراضات مردم نبوده، بلکه خود اقدامی اعتراضی بوده است ‏(Jones, 2013)‌.‌

معروف الرصافی، شاعر عراقی
تصویر معروف الرصافی، شاعر سیاسی‌سرا و برجستۀ عراقی، در حال شعرخوانی در میان مردم

۲‌.‌ نقش‌آفرینان[11]

باورمندان به ایدۀ «مرگ مؤلف»[12] معتقدند پدیدآوران آثار ادبی، ازجمله شاعران، عوامل اثرگذار بر آفریده‌های ادبی خود را در دل این آفریده‌ها نشان داده‌اند و ازاین‌رو پرسیدن از خودشان بی‌فایده است و باید به‌سراغ آثار آنان رفت ‏(عباس‌، ۱۳۸۴: ۱۲۱)‌.‌ این گروه از منتقدان علی‌رغم اینکه به دشواری‌های چنین کاری اذعان می‌کنند، همچنان آن را ممکن و مفید می‌دانند‌.‌ دیدگاه ملایم‌تر دیگری هم در کنار این دیدگاه وجود دارد‌.‌ فریدریش انگلس[13] در نظریۀ خود که در سال ۱۸۸۸ انتشار یافت، گفت که اثر ادبی را باید جدا از نگرش‌های سیاسی و ایدئولوژیک مؤلفش بررسی کرد، هرچند این به‌معنای جداکردن متن از زمینۀ اجتماعی‌اش نیست‌.‌ اما اگر مؤلف را نادیده بگیریم، می‌توانیم تصویر بهتری از تضادهای طبقاتی و کشمکش‌های سیاسی به دست دهیم ‏(برتنس‌، ۱۳۸۴: ۱۰۷)‌.‌

بااین‌همه آنچه واقع‌نماتر به نظر می‌رسد این است که هریک از این دو روش که به‌صورت مجزا در نظر گرفته شوند، موجب نارسایی می‌شوند: نخست، مبنا قراردادن زندگی‌نامهٔ شخص پدیدآور؛ دوم،‌پرداختن به صِرفِ خودِ اثر و به محتوای فکری یا صورت زیباشناختیِ آن ‏(مجموعه‌ای از مؤلفان، ۱۳۷۶: ۲۶۸)‌.‌ ناگفته نماند که هنگامی که از نسبت رویکردهای فکری با آفریده‌های ادبی در ساحت شعر اجتماعی‌سیاسی سخن می‌گوییم، منظورمان این نیست که «فلان شعر برآمده از فلان رویکرد (مانند مارکسیسم) است»، بلکه می‌گوییم «فلان رویکرد فلان تأثیر را بر این شعر/شاعر داشته است» ‏(عباس‌، ۱۳۸۴: ۱۳۶)‌.‌ براین‌اساس باید گفت مضامین به‌کاررفته در اشعار سیاسی  لزوماً بازتاب‌دهندۀ نظر جامعه نیست،‌ بلکه خیلی از اوقات،‌ برآمده از دیدگاه شخصی شاعر یا دسته و گروهی است که شاعر به آنان تعلق دارد ‏(الوائلي، ۱۹۶۱: ۱۱۶)‌.‌

۱‌.‌۲‌.‌ روحانیون

ادبیات از گذشته‌های دور در مدارس و حوزه‌های علمیۀ شیعی جایگاه درخورتوجهی داشته است‌.‌ دراین‌میان، نجف اشرف به‌مثابۀ مهم‌ترین مرکز شعر شیعی، آوردگاه علمای شاعر بود و بزرگان فقه و شریعت در این حوزه، در این میدان نیز هم‌آوردی می‌کردند، از سیدمحمدسعید حبوبی گرفته تا سیدمحمدجمال هاشمی، سیداحمد صافی نجفی، محمدجواد جزائری و حتی محمدمهدی جواهری (تا پیش‌از کنارگذاشتن زی طلبگی)‌.‌ اوضاع سیاسی‌اجتماعی عراق نیز به‌گونه‌ای بود که حضور دائمیِ علما در صحنه‌های مختلف ضروری می‌نمود‌.‌ یکی از مهم‌ترین اَشکال این ظهوروبروز حضور در میدان شعر یا حمایت از شاعرانِ در صحنه بود ‏(الرکابي، ۱۴۱۹)‌.‌

۲‌.‌۲‌.‌ روشن‌فکران

در کنار روحانیونی که در میدان شعر سیاسی نقش‌آفرینی می‌کردند چهره‌های برجستۀ دیگری هم حضور دارند که در اینجا ذیل عنوان کلی «روشن‌فکران» طبقه‌بندی شده‌اند‌.‌ در میان چهره‌های این گروه، نام معروف الرصافی و جمیل صدقی الزهاوی بیش‌از دیگران برجسته شده است، چراکه به‌تعبیر سلما خضراء الجیوسی، ادیب و منتقد سرشناس فلسطینی، شعرشان مستقیماً به سیاست مرتبط است و نقش شاعر در بیان امور سیاسی و اجتماعیِ ملتش را بیشتر برجسته می‌سازد ‏(الجیوسي، ۲۰۰۱: ۲۴۱)‌.‌ در کنار این چهره‌های برجسته و نام‌آور، شاعران نام‌آشنای دیگری نیز در میدان سیاست سروده‌اند که ازجملۀ آن‌ها می‌توان به محمدصالح بحرالعلوم اشاره کرد‌.‌

۳‌.‌۲‌.‌ روزنامه‌ها و مجلات

آوردن نام روزنامه‌ها و مجلات در کنار اسم شعرا به این دلیل است که مطبوعات، به‌ویژه در دوره‌های اولیۀ تاریخی در تحقیق حاضر، نقش بسیار برجسته‌ای در دیده‌شدن شاعران و شنیده‌شدن صدایشان داشتند ‏(الجیوسي، ۲۰۰۱: ۲۴۰)‌.‌ افزون بر روزنامه‌ها و مجلاتی که اساساً با اهداف و کارکردهای اجتماعی‌سیاسی شروع به کار کرده بودند، مطبوعات ادبی هم گاه به تریبون شاعران سیاسی‌سرای عراقی تبدیل می‌شدند و این‌ها همه «بازارهای شعر جاهلی» را به یاد می‌آورد ‏(الراوي، ۱۹۵۴: ۵ و ۶)‌.‌ ناگفته نماند که علاوه‌بر افراد تحصیل‌کرده، افراد بی‌سواد هم از این روزنامه‌ها بهره می‌بردند، و این ازطریق بلندخواندن این اشعار در قهوه‌خانه‌ها صورت می‌پذیرفت ‏(Jones, 2013: 22)‌.‌

۳‌.‌ دوره‌ها

شعر سیاسی عراق را به‌انحای گوناگونی می‌توان تقسیم‌بندی کرد؛‌ اما هر روشی جز روش تاریخی، عموماً دچار هم‌پوشانی‌های گسترده است که عملاً تقسیم‌بندی را بلاموضوع می‌کند‌.‌ الراوی با ذکر این مسئله در تحقیق خود، تقسیم‌بندیِ تاریخیِ مدنظرش را در چهار مرحله پیش می‌نهد:

۱‌.‌ ۱۹۲۰ (تشکیل نخستین حکومت ملی به‌ریاست سیدعبدالرحمان النقیب و انتخاب ملک‌فیصل اول به پادشاهی) تا ۱۹۳۲ (عضویت عراق در جامعۀ ملل)؛
۲‌.‌ ۱۹۳۲ (پایان زودهنگام قیمومت بریتانیا و آغاز استقلال) تا ۱۹۳۹ (درگرفتن آتش جنگ جهانی دوم)؛
۳‌.‌ ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ (پایان جنگ جهانی دوم)؛
۴‌.‌ دوران پساجنگ ‏(الراوي، ۱۹۵۴)‌.‌

در تکمیل این دوره‌ها می‌توان دورۀ چهارم را به موارد جزئی‌تری تقسیم کرد و در ادامه، دوره‌های متأخرتری نیز بر این تقسیم‌بندی افزود، برای مثال:
۴‌.‌ ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۸ (کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم)؛
۵‌.‌ ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳ (کودتایی دیگر و کشته‌شدن قاسم)؛
۶‌.‌ ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۸ (روی کار آمدن احمد حسن البکر)؛
۷‌.‌ ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ (روی کار آمدن صدام حسین)؛
۸‌.‌ ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۸ (آتش‌بس با ایران)؛
۹‌.‌ ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۳ (سقوط بغداد و آغاز اشغالگری آمریکا)‌.‌

۴. نتیجه‌گیری

کاوش و پژوهش در شعر سیاسی عراق با دو رویکرد رئالیستی و پراگماتیستی می‌تواند پاسخ بسیاری از پرسش‌های بی‌جواب دربارۀ تاریخ و اجتماع در این کشور را بدهد‌.‌ براین‌اساس، با درنظرگرفتن مضامین اصلیِ این شعر، به‌ویژه مضامین ضداستعماری، می‌توان اثرپذیری شاعران از محیط اجتماعی پیرامونشان را به‌وضوح نمایاند‌.‌ ازسوی‌دیگر کنشگری این شعرا در میدان سیاست (چه به‌صورت مستقیم، یعنی عضویت در احزاب و پارلمان یا پذیرش مناصب حکومتی، و چه غیرمستقیم، یعنی انتقاد از وضع موجود و اعتراض به مقامات) آشکارا مردم را متأثر می‌ساخته که این اثرپذیری نیز از دیدگاه جامعه‌شناختی بسیار درخور درنگ است‌.‌ نقش‌آفرینی حوزه‌ها و عالمان دینی نیز از دیگر مواردی است که باید به‌دقت بررسی شود‌.‌ در کنار این چهره‌های مذهبی، روشن‌فکرانی نیز میدان‌داری می‌کرده‌اند که هریک از آنان در برهه‌هایی بر افکار عمومی اثرگذار بوده‌اند‌.‌ درنهایت با تقسیم‌بندی سرایش شعر سیاسی در عراق در بازۀ ۱۹۲۰ تا ۲۰۰۳، می‌توان فرازوفرودهای این نوع از آفرینش ادبی و نیز نسبت آن با جامعه و سیاست را در پهنۀ تاریخ به‌تفصیل بررسید‌.‌

این مقاله در دهمین کنفرانس بین‌المللی مطالعات زبان و ادبیات ملل (۲۵ شهریور ۱۴۰۴، تهران) پذیرفته شده و در قالب پوستر به نمایش درآمده است.

منابع

کتاب

‏‫الجیوسي، خضراء‌.‌ (۲۰۰۱)‌.‌ الاتجاهات‌ و الحرکات‌ فی‌ الشعر العربی‌ الحدیث‌‌.‌ (عبدالواحد لولوه‌، مترجم)‌.‌ مرکز دراسات‌ الوحده‌ العربیه‌‌.‌
‫الشايب، احمد‌.‌ (۱۹۷۶)‌.‌ تاريخ الشعر السياسي الى منتصف القرن الثاني‌.‌ دار القلم للطباعة والنشر‌.‌
الوائلي، إبراهيم‌.‌ (۱۹۶۱)‌.‌ الشعر السياسي العراقي في القرن التاسع عشر‌.‌ مطبعة العاني‌.‌
الوردي، علی‌‌.‌ (۱۴۲۶)‌.‌ دراسة في طبیعة المجتمع‌ العراقی‌ (محاولة تمهیدیة لدراسة المجتمع‌ العربی‌ الأکبر في ضوء علم‌ الاجتماع‌ الحدیث‌)‌.‌ موسسة‌ سیدةالمعصومه (علیها‌السلام)‌.‌
برتنس‌، یوهانس‌ ویلم‌‌.‌ (۱۳۸۴)‌.‌ مبانی نظریهٔ ادبی‌.‌ (محمدرضا ابوالقاسمی، مترجم)‌.‌ ماهی‌.‌
ذاکرحسین‌، عبدالرحیم‌‌.‌ (۱۳۷۷)‌.‌ ادبیات‌ سیاسی‌ ایران‌ در عصر مشروطیت‌ (ج 1)‌.‌ علم‌.‌
شفیعی‌ کدکنی‌، محمدرضا‌.‌ (۱۳۸۰)‌.‌ شعر معاصر عرب‌‌.‌ سخن‌‌.‌
عباس‌، احسان‌‌.‌ (۱۳۸۴)‌.‌ رویکردهای‌ شعر معاصر عرب‌‌.‌ (حبیب‌الله‌ عباسی‌، مترجم)‌.‌ سخن‌‌.‌
عزالدين، يوسف‌.‌ (۱۹۶۰)‌.‌ الشعر العراقى الحديث واثر التيارات السياسية والاجتماعية فيه‌.‌ مطبعة اسعد،‌.‌
مجموعه‌ای از مؤلفان‌.‌ (۱۳۷۶)‌.‌ جامعه‌، فرهنگ‌، ادبیات‌؛ لوسین‌ گلدمن‌‌.‌ (محمدجعفر پوینده‌، مترجم)‌.‌ نشر چشمه‌‌.‌
مجموعه‌ای از مؤلفان‌.‌ (۱۳۸۱)‌.‌ درآمدی‌ بر جامعه‌شناسی‌ ادبیات‌‌.‌ (محمد پوینده‌، مترجم)‌.‌ چشمه‌‌.‌
نفیسی‌، عبدالله‌فهد‌.‌ (۱۳۶۴)‌.‌ نهضت‌ شیعیان‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ عراق‌‌.‌ (کاظم‌ چایچیان‌، مترجم)‌.‌ امیرکبیر‌.‌

پایان‌نامه

‏‫الراوي، حبيب علي‌.‌ (۱۹۵۴)‌.‌ الشعر السياسي في العراق الحديث (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)‌.‌ دانشگاه الجامعة الأمريکية في بيروت‌.‌
Jones, Kevin M‌.‌ (2013)‌.‌ The Poetics of Revolution: Cultures, Practices, and Politics of Anti-Colonialism in Iraq, 1932-1960‌.‌ the University of Michigan‌.‌

مقالۀ مجلۀ تخصصی

‏‫الرکابي، خضیر عبدالعباس‌.‌ (۱۴۱۹)‌.‌ الشعر السیاسی عند علماء الشیعة فی العراق‌.‌ الموسم، 3738(1)، 296-301‌.‌
الكلش، راوية محمد هادي حسون‌.‌ (۲۰۱۵)‌.‌ ملامح من الشعر السياسي في ديوان الشيخ عبد الحسين الحويزي (ت1377هـ -1957م) دراسة في البنية الموضوعية‌.‌ مجلة أهل البيت عليهم السلام، 1(18)، 364-382‌.‌
بصیری، محمدصادق؛ و نورمحمدی، راضیه‌.‌ (۱۳۹۰)‌.‌ استعمارستیزی در اشعار ملک‌الشعرای بهار و جمیل صدقی الزهاوی‌.‌ لسان مبین، 6(3)، 1-30‌.‌
حميد، ميس هيبت؛ و الحلي، عبود جولي‌.‌ (۲۰۱۴)‌.‌ الاتجاه السياسي في شعر علي الفتال دراسة في الموضوع والفن‌.‌ مجلة أهل البيت، 1(16)، 423-451‌.‌
کریمی، مصطفی‌.‌ (۱۳۸۹)‌.‌ علل و زمینه‌های جنبش ۱۹۲۰ عراق علیه انگلستان‌.‌ نشریه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی (فروغ وحدت)، 0(19)‌.‌
Eagleton, Terry‌.‌ (1988)‌.‌ Two Approaches in the Sociology of Literature‌.‌ Critical Inquiry, 14(3), 469-476‌.‌ https://doi‌.‌org/10‌.‌1086/448451

[1]‌.‌ Sociology of Literature

[2]‌.‌ Terry Eagleton

[3]‌.‌ عراق دو زبان رسمی دارد: عربی و کردی‌.‌ آنچه در این پژوهش به‌اختصار معرفی می‌شود شعر سیاسی عربی در این کشور است که البته ممکن است برخی سرایندگانش اصالتاً کرد بوده باشند‌.‌

[4]‌.‌ البته نباید از نظر دور داشت که به‌اذعان شماری از پژوهشگران، شهر در جهان عرب همان «قریۀ» بزرگ است ‏(عباس‌، ۱۳۸۴: ۱۸۴)‌.‌

[5]‌.‌ قصائدی که شعرایی همچون زهاوی، رصافی و‌.‌‌.‌‌.‌ در مدح ملک‌فیصل اول گفته‌اند، بیش‌از آنکه تهنیت به او باشد، نوعی استقبال از دوران جدید است، چه‌که بعد از قریب هفت قرن حاکمیتِ عثمانی‌ها و صفوی‌ها، بالاخره نوبت به پادشاهی عرب رسیده که بر عراق حکم براند ‏(الراوي، ۱۹۵۴: ۱۵)‌.‌

[6]‌.‌ Lucien Goldmann

[7]‌.‌ برای مثال، سفارت بریتانیا در بغداد مدت‌ها همه‌روزه مطبوعات عراقی را کنترل می‌کرده و از انتقادات آنان دربارۀ بریتانیا خلاصه‌ای تهیه می‌کرده تا با استفاده از آن بتواند احیاناً دستورات لازم برای سانسور را صادر کند‌.‌ بااین‌همه آنان از بررسی اشعار عربی عاجز بوده‌اند ‏(Jones, 2013: 22)‌.‌

[8]‌.‌ برای مثال، اسناد رسمی در معرض خطر تحریف قرار دارند و خاطرات نیز در معرض خطر فراموشی یا تبرئه‌کردنِ خود ‏(Jones, 2013: 25)‌.‌

[9]‌.‌ League of Nations

[10]‌.‌ قیمومت بریتانیا بر عراق که قرار بود در سال ۱۹۵۰ به پایان برسد، حدود هجده سال زودتر در ۱۹۳۲ با اعلام جامعۀ ملل پایان یافت‌.‌ این رویداد که با استقبال فراوان نخبگان سیاسی عراق در ژنو و بغداد روبه‌رو شده بود، با واکنش سرد و بدبینانۀ مردم همراه شد‌.‌ درواقع بریتانیا با این کار، ‌طی اقدامی پیشگیرانه، کوشید منافع خود را به‌دست مجریان محلی بسپارد تا به‌این‌شکل در مدت طولانی‌تری بر عراق مسلط باشد ‏(Jones, 2013: 6)‌.‌

[11]‌.‌ در تحقیق حاضر به شاعرانی پرداخته شده که عموماً جزو مخالفان وضع موجود بوده‌اند، نه جزو محافظه‌کاران‌.‌ به‌عبارتی در اینجا در پی شعرِ «فریاد» هستیم که به‌تعبیر ادونیس، نیروی روانی برخی انسان‌ها در مرحله‌ای تاریخی است ‏(عباس‌، ۱۳۸۴: ۸۶)‌.‌

[12]‌.‌ (به‌فرانسوی: La mort de l’auteur) نام مقاله‌ای از منتقد و نظریه‌پرداز ادبی، رولان بارت (به‌فرانسوی: Roland Barthes) است‌.‌

[13]‌.‌ Friedrich Engels

دسته بندی شده در: