اشاره: حافظ میگوید: «خداوندا مرا آن ده که آن به.» آیا در فارسیِ امروز هم رواست که با همین سیاق (مرا فلان چیز بده) از کسی چیزی بخواهیم؟ در این شماره از حاشیههای ویرایشی بر ترجمۀ ادعیۀ قرآنی، پاسخ این پرسش را در ترجمههای موجود از آیۀ ۳۸ سورۀ آلعمران جستهام.
«رَبِّ هَب لی مِن لَدُنكَ ذُرّيَّةً طَيِّبَة»
(آلعمران: ۳۸)
خدایا، خودت به من هم فرزندی صالح ببخش.
(ترجمۀ علی ملکی)
مترجمان در برخورد با این آیه به دو دسته تقسیم شدهاند: گروهِ نخست «لي» را به «مرا» برگرداندهاند، مانند آیتی که چنین گفته: «اى پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندى پاكيزه عطا كن.» الهی قمشهای، انصاریان، مجتبوی و معزی در این گروهاند. اما گروه دوم «لي» را «به من» ترجمه کردهاند که ترجمهای است روانتر و به فارسیِ امروز نزدیکتر. خرمدل، خرمشاهی، صادقی تهرانی، فولادوند و قرائتی در این گروهاند.
چنانکه میدانیم، در گذشته، گاه بهجای حرف اضافه و متمم از مفعول بهره میبردهاند؛ برای مثال خواجۀ شیراز میفرماید: «خداوندا مرا آن ده که آن به.» اما امروزه در میان گویشوران فارسی معیار کمتر کسی را سراغ داریم که خطاب به خداوند یا دیگری بگوید: «مرا (یا من را) فلان چیز بده»، بلکه عموماً چنین میگوییم: «فلان چیز را به من بده.»
چنانکه پیشتر گفته شد، گاه مفعولبه را باید بهصورت ترکیب حرف اضافه و متمم ترجمه کرد و گاه برعکس، باید جار و مجرور را بهشکل مفعول به فارسی برگرداند (رک. شمارۀ ۵ و ۶). البته پیداست که این تغییر ضوابطی دارد و ناپایبندی به این ضوایط ترجمههایی دشوارخوان یا دستکم کهنه پدید میآورد.[1]
حاشیه: سیدرضا ابوالمعالی در ترجمۀ منظوم خود چنین آورده:
(زكرْيا ز مريم كرامت چو ديد
همانگه بگفتا به رب حميد)
كه ای كردگارا ز لطفت به ما
عطا كن بس اولاد پاكيزه را
[1]. نکتۀ تکمیلی: چهبسا برخی این خطا را ناشی از این بدانند که «وَهَبَ» یکی از افعال تحویل (هممعنای «صَيَّرَ») است و دو مفعول میگیرد و به همین خاطر بر این باور باشند که میتوان ترجمۀ «لي» به «مرا» را موجه دانست. شاید بتوان اینگونه پاسخ داد که در تمام موارد کاربرد دومفعولیِ این فعل و مشتقاتش در قرآن کریم، حرف اضافه (جار و مجرور) آمده است. ازاینرو دستکم از مترجمان قرآنی انتظار میرود که به این تفاوت واقف باشند.