اشاره: در این شماره از یادداشتهای خدایخوانی، بهسراغ ترجمۀ فعل نهی «لا تحمل» در آیۀ ۲۸۶ سورۀ بقره رفتهام و کوشش مترجمان را با یکدیگر سنجیدهام. آیا ترجمۀ این فعل به «مگذار» و «منه» گرتهبرداری است؟
رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَينا إصرًا كَما حَمَلتَهُ عَلَى ٱلَّذينَ مِن قَبلِنا
(بقره: ۲۸۶)
خدایا، هیچ تکلیف سنگینی بر دوشمان نگذار، آنطور که بر دوش کسانی که قبل از ما بودند گذاشتی، بهخاطر کارهای زشتشان.
(ترجمۀ علی ملکی)
عموم مترجمان در ترجمۀ فعل «لا تَحمِل» از برابرهای فارسیِ «مگذار»، «منه» و «قرار مده» استفاده کردهاند. تفاوت در اینجاست که برخی به همین مقدار اکتفا کرده و درنتیجه ترجمهای گرتهبردارانه به دست دادهاند، و برخی دیگر با افزودن واژگانی به این ترکیب، ترجمهای مفهومتر ارائه کردهاند.
گروه اول جملۀ «لا تَحمِل عَلَينا إصرًا» را اینگونه برگرداندهاند: «تكليف گران بر ما منه» (آیتی)، و «تکلیف سنگینى بر ما قرار مده» (قرائتی و مکارم شیرازی). این ترجمهها دستکم در نگاه نخست قدری نامفهوماند. امروزه کمتر کسی به صاحبکار یا رئیس یا خلاصه مافوق خود میگوید: «تکلیف سنگینی بر من قرار نده/منه.» گویی این جمله کلمه یا کلماتی کم دارد.
گروه دوم به این کاستی پی برده و آن را با افزودن واژگانی چون «عهده» و «دوش» برطرف کردهاند: «بار گرانی برعهدۀ ما مگذار» (خرمشاهی) و «بار گرانی بر (دوش) ما مگذار» (صادقی تهرانی و فولادوند).
ناگفته نماند که دستکم دو تن از مترجمان ترجیح دادهاند در برابر «حمل» از مفهوم «بارکردن» بهره بگیرند: «تكليف سخت بر ما بار مكن» (بهرامپور) و «بار مکن ما را گرانی» (معزی).
حاشیه: صفیعلیشاه در ترجمه و تفسیر منظوم خود، این بخش از آیه را چنین به نظم درآورده:
هم منه باری گران بر ما چنان
که نمودی حمل بر پیشینیان