یک
«غلط‌کردن» به‌معنای «اشتباه‌کردن» یا «اشتباه‌گرفتن» از گذشته در فارسی به کار می‌رفته است.
میبدی در کشف‌الاسرار می‌گوید: «درویش سر برآورد، گفت: ’ای جوان‌مرد، غلط کردی.‘»
مولانا می‌سراید: «ای یار غلط کردی با یارِ دگر رفتی.»
شمس در مقالات می‌گوید: «شما قبله غلط کرده‌اید.»
حافظ می‌آورد: «ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا.»
وحشی بافقی نیز غزلی دارد با مطلع «تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط» که در آن، جملۀ «غلط کردم غلط» به‌عنوان ردیف تکرار شده است.

ظاهراً مدت‌هاست این فعل در فارسی معنایی تقریباً توهین‌آمیز به خود گرفته است (نوعی پشیمانی یا پشیمان‌سازی مبالغه‌آمیز، مثلاً «تو غلط کردی فلان کار را کردی»)، جز وقتی که از این فعل درمورد خودمان استفاده می‌کنیم، بدون اینکه قصد خودسرزنشگری داشته باشیم (مثلاً «غلط نکنم باید چنین‌وچنان باشد».)

بااین‌حال، افغانستانی‌ها همچنان از «غلط‌کردن» برای اشاره به خطاهای خود یا دیگران استفاده می‌کنند، بدون اینکه معنایی لزوماً توهین‌آمیز برداشت کنند.
(این یادداشت را در کتابخانۀ ملی نوشتم و جالب اینکه پشت میز کناری، یکی از شهروندان افغانستان نشسته بود. یادداشت را دادم خواند و همین مایۀ دوستی بین ما شد.)

دو
نمی‌دانم وقتی کسی از کاری پشیمان می‌شود به «غلط کردم» می‌افتد یا به «غلط‌کردن». البته خودم ترجیح می‌دهم هیچ‌وقت به هیچ‌کدام نیفتم!

دسته بندی شده در: