اشاره: ویرایش سخنرانی ریزه‌کاری‌های خودش را دارد. ازآنجاکه بسیاری از سخنرانان به کاربرد شعر در سخنانشان علاقه دارند و در این کار عموماً متکی به حافظه هستند، شاید بتوان گفت یکی از وظایفی که ویراستار چنین متونی به عهده دارد بررسی دقیق اشعار است. در این یادداشت کوتاه، تجربه‌ای مرتبط را به اشتراک گذاشته‌ام.

به سرّ جام‌جم آنگه نظر توانى کرد           که خاک میکده کحل بصر توانى کرد
به عزم مرحلۀ عشق پیش نِه قدمى          که سودها کنى ار این سفر توانى کرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولى             غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد
ولیک این عمل رهروان چالاک است    تو نازنین جهانى کجا توانى کرد؟

سخنران سخنانش را به پایان برده و بعد، کسی آن سخنان را به‌اصطلاح پیاده کرده بود. متن پیاده‌شده را به دست من رسانده بودند که نگاهی بیندازم. رسیدم به شعر بالا. خواندم و قدری در صورت کلمات و نشانه‌ها دست بردم، همان کاری که اسمش را می‌گذاریم ویرایش صوری. به بیت آخر که رسیدم، چیزی نظرم را جلب کرد. چنان‌که پیداست، در تمام چهار بیت، «توانی کرد» ردیف است. قافیه نیز در مصرع‌های اول، دوم، چهارم و ششم، به‌ترتیب از این قرار است: «نظر»، «بصر»، «سفر» و دوباره «نظر». هجای دوم در هر چهار واژه مختوم به «ـَر» /ar/ است. تا اینجا همه‌چیز‌ سر جایش است. اما قافیۀ بیت چهارم فرق می‌کند و دارد ساز خودش را می‌زند: «کجا» که مختوم به «ا» /â/ است. پس یک جای کار می‌لنگد.
سه بیت نخست که از حافظ است. می‌گردم دنبال بیت چهارم. به‌لطف اینترنت، به‌سادگی نشانش را می‌یابم: دیوان شمس. نمی‌دانم سخنران آگاهانه چنین کرده یا نه. به‌هرحال درهم‌آمیزی هوشمندانه‌ای است! گذشته از وزن که در هر دو غزل یکسان است (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)، معنا هم به‌خوبی سازگار از آب درآمده و بیت چهارم جمع‌بندی خوبی شده برای سه بیت قبل.
پانوشتی به متن می‌افزایم: «سه بیت نخست از حافظ است و بیت چهارم از مولانا.»

دسته بندی شده در: